حکم صلح (قرآن)فرمان جنگ و پذیرش صلح، با پیامبر خدا و از اختیارات رهبری جامعه اسلامى است. فهرست مندرجات۲ - مطلوبیت صلح و آشتی ۳ - پیمان صلح بین مسلمین ۳.۱ - وجوب برقراری صلح ۳.۲ - وجوب قبول صلح ۴ - پیمان صلح با ائمه کفر ۴.۱ - حرمت پیشنهاد صلح ۴.۲ - لزوم پذیرش صلح ۴.۳ - جواز انعقاد پیمان ۴.۴ - حرمت جنگ با پیشنهاد صلح ۵ - برقراری صلح بین زن و شوهر ۵.۱ - لزوم برقراری صلح ۵.۲ - جواز آشتی و مصالحه ۵.۳ - گذشت زن از برخی حقوق ۵.۴ - صلح زن و شوهر پس از طلاق ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - پذیرش صلح در حیطه اختیارات رهبرپذیرش صلح و متارکه جنگ، در حیطه قدرت پیامبران و رهبران دینی: • «وان جنحوا للسلم فاجنح لها وتوکل علی الله انه هو السمیع العلیم؛ و اگر به صلح و آشتى گرایند، تو نیز بدان بگراى و بر خدا توکل كن كه مسلّما اوست شنوا و دانا.» ۲ - مطلوبیت صلح و آشتی• «... وتصلحوا بین الناس..؛ و خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید (به خاطر بهانههایى سوگند نخورید) كه نیكى و تقوا و اصلاح میان مردم انجام ندهید و خدا را در معرض سوگندهاى (مكرر) خود قرار ندهید كه نیكى و تقوا و اصلاح كنید، (تا آنجا كه این نام را به ابتذال كشانید) و خداوند شنوا و داناست.» • «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم..؛ جز این نیست كه همه مؤمنان با هم برادرند، پس (در تمام اختلافات) میان دو فرد یا دو گروه برادرانتان اصلاح نمایید، و از خدا پروا كنید شاید مورد ترحم قرار گیرید.» • «وان جنحوا للسلم فاجنح لها..؛ و اگر به صلح و آشتى گرایند، تو نیز بدان بگراى و بر خدا توکل كن كه مسلّما اوست شنوا و دانا.» • «... واصلحوا ذات بینکم..؛ ... پس، از خدا پروا كنید و روابط ما بین خودتان را اصلاح نمایید ...»«واصلحوا ذات بینکم» یعنی از خصومت و منازعهای که بین شما (مسلمانان) هست، اصلاح کنید. • «و ان طـائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما... فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل..؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آنها را اصلاح كنید، و اگر یكى بر دیگرى تجاوز نمود با آن گروه كه تجاوز مىكند بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد، پس اگر بازگشت میانشان به عدالت صلح برقرار نمایید، و همواره دادگرى كنید، كه خداوند دادگران را دوست دارد.» • «یـایها الذین ءامنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن القی الیکم السلـم لست مؤمنـا..؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، هنگامى كه در راه خدا (براى جهاد) سفر كردید خوب بررسى و تفحّص نمایید و نسبت به كسى كه به شما سلام دهد و اظهار اسلام كند مگویید مؤمن نیستى، كه بخواهید (به این بهانه او را بكشید تا) متاع زندگى دنیا را بطلبید، در حالى كه در نزد خداوند غنیمتهاى فراوان است. شما نیز پیش از این چنین بودید (به زبان اظهار ایمان مىنمودید و نیز براى متاع دنیا انسان مىكشتید) تا خدا بر شما (به ایمان واقعى) منّت نهاد. پس باید بررسى و تحقیق نمایید، كه همانا خداوند به آنچه مىكنید آگاه است.» • «لا خیر فی کثیر من نجوهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلـح بین الناس ومن یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجرا عظیمـا؛ در بسیارى از رازگویى و سخنان در گوشى آنها خیرى نیست، جز (رازگویى) آنهایى كه دستور صدقه یا كار نیك یا اصلاح در میان مردم دهند؛ و هر كه براى طلب خشنودى خداوند چنین كند به زودى او را پاداشى بزرگ خواهیم داد.» ۳ - پیمان صلح بین مسلمینبنابر آیات مقدس قرآن برقراری صلح و آشتی و رعایت آن، بین مسلمانان درگیر جنگ و قبول آن از سوی طرفین دعوا واجب است. ۳.۱ - وجوب برقراری صلحوجوب برقراری صلح و آشتی و رعایت آن، بین مسلمانان درگیر جنگ: • «یـایها الذین ءامنوا ادخلوافی السلم کافة..؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، همگى در تسلیم و اطاعت (خدا) درآیید و پیروى از گامهاى شیطان نكنید، كه او براى شما دشمنى آشكار است.» • «لا خیر فی کثیر من نجوهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلـح بین الناس ومن یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نؤتیه اجرا عظیمـا؛ در بسیارى از رازگویى و سخنان در گوشى آنها خیرى نیست، جز (رازگویى) آنهایى كه دستور صدقه یا كار نیك یا اصلاح در میان مردم دهند؛ و هر كه براى طلب خشنودى خداوند چنین كند به زودى او را پاداشى بزرگ خواهیم داد.» • «... واصلحوا ذات بینکم..؛ از تو درباره انفال مىپرسند (اموال عمومى بسیارى تحت عناوین خاصى كه غنائم جنگى مورد نزول آیه یكى از آنهاست) بگو: انفال از آن خدا و فرستاده اوست (ملکیت حقیقى از آن خدا و ملكیت اعتبارى طولى از آن رسول او به عنوان ولایت وى است) پس، از خدا پروا كنید و روابط ما بین خودتان را اصلاح نمایید (و بر سر انفال نزاع نكنید) و از خدا و فرستادهاش اطاعت نمایید اگر مؤمنید.» مراد از آیه شریفه، منازعه و اختلاف مسلمانان در امر غنیمت جنگ بدر است که آنان را امر به اصلاح این خصومت و منازعه میکند. • «و ان طـائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احدهما علی الاخری فقـتلوا التی تبغی حتی تفیء الی امر الله فان فاءت فاصلحوا بینهما بالعدل..؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آنها را اصلاح كنید، و اگر یكى بر دیگرى تجاوز نمود با آن گروه كه تجاوز مىكند بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد، پس اگر بازگشت میانشان به عدالت صلح برقرار نمایید، و همواره دادگرى كنید، كه خداوند دادگران را دوست دارد.» • «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم..؛ جز این نیست كه همه مؤمنان با هم برادرند، پس (در تمام اختلافات) میان دو فرد یا دو گروه برادرانتان اصلاح نمایید، و از خدا پروا كنید شاید مورد ترحم قرار گیرید.» ۳.۲ - وجوب قبول صلحلزوم برقراری صلح و آشتی عادلانه، بین مسلمانان درگیر با یکدیگر: • «و ان طـائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما... فاصلحوا بینهما بالعدل واقسطوا..؛ و اگر دو گروه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آنها را اصلاح كنید، و اگر یكى بر دیگرى تجاوز نمود با آن گروه كه تجاوز مىكند بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد، پس اگر بازگشت میانشان به عدالت صلح برقرار نمایید، و همواره دادگرى كنید، كه خداوند دادگران را دوست دارد.» ۴ - پیمان صلح با ائمه کفربر اساس آیات قرآن پیشنهاد صلح خفت بار از سوی مسلمانان، در صورت داشتن قدرت و توان برتر، در برابر کافران حرام است. ۴.۱ - حرمت پیشنهاد صلححرمت پیشنهاد صلح خفت بار از سوی مسلمانان، در صورت داشتن قدرت و توان برتر، در برابر کافران: • «ان الذین کفروا..؛ بىتردید كسانى كه كفر ورزیدند و از راه خدا اعراض كرده و جلوگیرى كردند، سپس در حالى كه كافر بودند مردند، هرگز خداوند آنها را نخواهد آمرزید.» • «فلا تهنوا وتدعوا الی السلم وانتم الاعلون والله معکم ولن یترکم اعمــلکم؛ پس ضعف و سستى نورزید و (دشمن را) به آشتى دعوت نكنید، در حالى كه شما برترید و خدا با شماست و هیچ گاه عملهاى شما را بىپاداش نمىگذارد.» ۴.۲ - لزوم پذیرش صلحلزوم قبول صلح و آشتی بر مسلمانان، در صورت پیشنهاد آن از سوی مخالفان غیر حربی در صورت احراز عدم فریبکاری: • «... فان اعتزلوکم فلم یقـتلوکم والقوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا؛ مگر آنان كه به گروهى كه میان شما و آنها پیمانى برقرار است بپیوندند یا به نزد شما بیایند در حالى كه سینههایشان از جنگیدن با شما یا با طائفه خود به تنگ آمده باشد. و اگر خدا مىخواست مسلّما آنها را بر شما مسلط مىنمود و حتما با شما مىجنگیدند.پس اگر از شما كناره گرفتند و با شما سر جنگ نداشتند و پیشنهاد صلح دادند، در این صورت خداوند براى شما راهى (براى تعدّى) بر آنان قرار نداده است.» • «ستجدون ءاخرین یریدون ان یامنوکم ویامنوا قومهم کل ما ردوا الی الفتنة ارکسوا فیها فان لم یعتزلوکم ویلقوا الیکم السلم ویکفوا ایدیهم فخذوهم واقتلوهم حیث ثقفتموهم..؛ به زودى گروهى دیگر را مىیابید كه مىخواهند از شما ایمن باشند و از قوم خود نیز آسوده خاطر باشند؛ هر بار به کفر و جنگ با مسلمین دعوت شوند به سوى آن باز مىگردند. پس اگر از شما كناره نگرفتند و طرح صلح نیفكندند و دست از شما بر نداشتند پس آنها را هر جا پیدا كردید بگیرید و بكشید، و آنهایند كه شما را بر آنان تسلّط آشكارى بخشیدهایم.» • «یـایها الذین ءامنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن القی الیکم السلـم لست مؤمنـا تبتغون عرض الحیوة الدنیا..؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، هنگامى كه در راه خدا (براى جهاد) سفر كردید خوب بررسى و تفحّص نمایید و نسبت به كسى كه به شما سلام دهد و اظهار اسلام كند مگویید مؤمن نیستى، كه بخواهید (به این بهانه او را بكشید تا) متاع زندگى دنیا را بطلبید، در حالى كه در نزد خداوند غنیمتهاى فراوان است. شما نیز پیش از این چنین بودید (به زبان اظهار ایمان مىنمودید و نیز براى متاع دنیا انسان مىكشتید) تا خدا بر شما (به ایمان واقعى) منّت نهاد. پس باید بررسى و تحقیق نمایید، كه همانا خداوند به آنچه مىكنید آگاه است.» • «وان جنحوا للسلم فاجنح لها..؛ و اگر به صلح و آشتى گرایند، تو نیز بدان بگراى و بر خدا توکل كن كه مسلّما اوست شنوا و دانا.» • «وان یریدوا ان یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره وبالمؤمنین؛ و اگر بخواهند تو را (در صلح و آشتى یا غیر آن) فریب دهند، به یقین خداوند تو را بس است؛ اوست كسى كه تو را به نصرت (غیبى) خود و به وسیله مؤمنان تقویت نمود.» ۴.۳ - جواز انعقاد پیمانجواز انعقاد پیمان صلح با ائمه کفر: • «وان نکثواایمـنهم من بعد عهدهم وطعنوا فی دینکم فقـتلوا ائمة الکفر انهم لاایمـن لهم لعلهم ینتهون؛ و اگر پیمانهاى خود را پس از تعهّدشان شكستند و در دین شما زبان به طعن و عیب گشودند پس با (این) پیشوایان كفر بجنگید، كه آنها را هیچ تعهّدى نیست، باشد كه باز ایستند.» ۴.۴ - حرمت جنگ با پیشنهاد صلححرمت هر نوع تعرض، جنگ و مبارزه با دشمن، در صورت پیشنهاد صلح: • «الا الذین یصلون الی قوم بینکم وبینهم میثـق او جاءوکم حصرت صدورهم ان یقـتلوکم او یقـتلوا قومهم ولو شاء الله لسلطهم علیکم فلقـتلوکم فان اعتزلوکم فلم یقـتلوکم والقوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا؛ مگر آنان كه به گروهى كه میان شما و آنها پیمانى برقرار است بپیوندند یا به نزد شما بیایند در حالى كه سینههایشان از جنگیدن با شما یا با طائفه خود به تنگ آمده باشد. و اگر خدا مىخواست مسلّما آنها را بر شما مسلط مىنمود و حتما با شما مىجنگیدند.پس اگر از شما كناره گرفتند و با شما سر جنگ نداشتند و پیشنهاد صلح دادند، در این صورت خداوند براى شما راهى (براى تعدّى) بر آنان قرار نداده است.» • «یـایها الذین ءامنوا اذا ضربتم فی سبیل الله فتبینوا ولا تقولوا لمن القی الیکم السلـم لست مؤمنـا تبتغون عرض الحیوة الدنیا فعند الله مغانم کثیرة کذلک کنتم من قبل فمن الله علیکم فتبینوا..؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید، هنگامى كه در راه خدا (براى جهاد) سفر كردید خوب بررسى و تفحّص نمایید و نسبت به كسى كه به شما سلام دهد و اظهار اسلام كند مگویید مؤمن نیستى، كه بخواهید (به این بهانه او را بكشید تا) متاع زندگى دنیا را بطلبید، در حالى كه در نزد خداوند غنیمتهاى فراوان است. شما نیز پیش از این چنین بودید (به زبان اظهار ایمان مىنمودید و نیز براى متاع دنیا انسان مىكشتید) تا خدا بر شما (به ایمان واقعى) منّت نهاد. پس باید بررسى و تحقیق نمایید، كه همانا خداوند به آنچه مىكنید آگاه است.» ۵ - برقراری صلح بین زن و شوهربر اساس آیات قرآن کریم برقراری صلح و آشتی بین زن و شوهر، در صورت بروز علایم ناسازگاری و اختلاف واجب است. ۵.۱ - لزوم برقراری صلحلزوم برقراری صلح و آشتی بین زن و شوهر، در صورت بروز علایم ناسازگاری و اختلاف: • «وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکمـا من اهله وحکمـا من اهلها ان یریدا اصلـحـا یوفق الله بینهما..؛ و (شما اى حاكمان شرع، یا اى خردمندان قوم) اگر از اختلاف و كشمكش میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داورى از خانواده مرد و داورى از خانواده زن بر انگیزید، كه اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو، سازگارى ایجاد مىكند، كه همانا خداوند دانا و آگاه است.» ۵.۲ - جواز آشتی و مصالحهجواز آشتی و مصالحه زن و شوهر، نسبت به حقوق یکدیگر: • «وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکمـا من اهله وحکمـا من اهلها ان یریدا اصلـحـا یوفق الله بینهما..؛ و (شما اى حاكمان شرع، یا اى خردمندان قوم) اگر از اختلاف و كشمكش میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داورى از خانواده مرد و داوری از خانواده زن بر انگیزید، كه اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو، سازگارى ایجاد مىكند، كه همانا خداوند دانا و آگاه است.» ۵.۳ - گذشت زن از برخی حقوقجواز گذشت زن از برخی حقوق خود، جهت ایجاد آشتی با شوهر: • «وان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضـا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحـا والصلح خیر..؛ و اگر زنى از سركشى یا اعراض شوى خود بترسد، بر آن دو گناهى نیست كه به نوعى در میان خودشان (هر چند به گذشت از پارهاى از حقوقشان) صلح و آشتى نمایند، و صلح (ذاتا) بهتر است و (البته) بخل و تنگ چشمى طبعا ملازم نفوس گردیده است (گذشت از حق بر آنها سخت است). و اگر نیكویى كنید و تقوا ورزید حتما خداوند به آنچه مى٬كنید آگاه است.» امام صادق (علیهالسّلام) در پاسخ سؤال از معنای آیه مزبور فرمود: این آیه درباره زنی است که ناخوشایند شوهرش است و قصد وی را دارد، زن در مقابل میگوید: مرا نگه دار و طلاق نده و آنچه بر ذمه تو است واگذار میکنم و از مال خویش به تو میپردازم. ۵.۴ - صلح زن و شوهر پس از طلاقجواز صلح و آشتی بین زن و شوهر، پس از طلاق: • «والمطـلقـت... وبعولتهن احق بردهن فی ذلک ان ارادوا اصلـحــا..؛ و زنان طلاق داده شده باید مدت سه پاكى (از عادت زنانه) خود را در انتظار دارند (عدّه نگه دارند) و اگر به خدا و روز واپسین ایمان دارند بر آنها جایز نیست كه آنچه را خداوند در رحمهایشان آفریده (از خون حیض یا فرزند) پنهان دارند (مثلا حیض سوم را دیده ولى انكار كنند تا به وسیله رجوع به شوهر اول بازگردند یا ندیده ادعاى دیدن كنند تا مانع از رجوع شوهر شوند یا وجود اولاد را انکار نمایند تا شوهر دیگر كنند)، و شوهرانشان (در طلاق رجعی) سزاوارترند آنها را در زمان عده (به همسرى) بازگردانند اگر قصد آشتى و سازش دارند، و براى آنها بر عهده مردان (در سنت فطرت و حكم شریعت) حقوقى شایسته است (چون حق استمتاع و نفقه و حسن معاشرت و ارث) مانند حقوقى كه (براى مردان) بر عهده آنهاست (مثل حق طلاق، استمتاع، حسن معاشرت، و انتخاب همسر دیگر، منع از سفر، ولایت بر اولاد، ارث و غیره) و مردان را (به شهادت اختلاف كمّ و كیف حقوق) بر آنها برترى است. و خداوند مقتدر و حكیم مصلحتدان (در تکوین و تشریع) است.» ۶ - پانویس۷ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم صلح». ردههای این صفحه : صلح | موضوعات قرآنی
|